کد مطلب:88647 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:633

قصر امل (کوتاهی آرزو)











كوتاه كردن آرزوها و امیدها شعار مومنان و لباس اهل یقین است. پیامبر گرامی (ص) فرمودند: آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید؟ گفتند: بله یا رسول الله فرمود «قصروا من الامل واجعلوا آجالكم بین ابصاركم و استحیوا من الله حق الحیاء» (از آرزو كوتاه كنید و مرگهای خود را جلو چشمهای خود قرار دهید، و از خداوند آن طور كه سزاوار است حیا كنید)[1].

در روایتی دیگر آمده كه بعد از ظهری یا شبی بوده پیامبر به مردم نظر كردند و فرمودند: ای مردم! آیا از خداوند متعال حیا نمی كنید؟ گفتند: چگونه حیا نمی كنیم؟! فرمود: تجمعون ما لا تاكلون و تاملون ما لا تدركون و تبنون ما لا تسكنون» (آنچه نمی خورید جمع می كنید و آنچه به آن نمی رسید، آرزو می كنید و آنچه در آن سكنی نمی گزینید، بنا می كنید)[2].

حضرت عیسی (ع) فرمود: اهتمام به روزی فردا نكنید كه اگر فردا در عمرهای شما باشد روزی و رزق شما با عمر شما می آید، و اگر نباشد، پس برای رزق و روزی غیر خود تلاش نكنید[3].

رسول گرامی وقتی شنیدند كه «اسامه» غلامی به صد دینار یكماهه خریده است فرمودند: اسامه طویل الامل (بلند آرزو) است و قسم به آنكه نفس من به دست اوست هرگز چشم نبستم كه امید باز شدن داشته باشم و هرگز چشم نگشودم كه امید بر هم نهادن آن را داشته باشم و هرگز لقمه به دهان نبردم كه امید فرو بردن آن را پیش از مرگ داشته باشم، سپس فرمود: اگر عاقلید نفس خود را از مردگان به

[صفحه 341]

حساب آورید و قسم به آنكه جانم در دست اوست، آنچه وعده داده شده اید، به سراغتان می آید و شما قدرت دفع و به عجز كشاندن آنها را ندارید[4].

مردم در كوتاهی و بلندی آرزو مختلفند: بعضی آرزوی عمر دائمی و زندگی ابدی می كنند، چنانكه خداوند می فرماید: «یود احدهم لو یعمر الف سنه» دوست دارد هر یك از آنها (یهود بنی اسرائیل) كه عمر هزار ساله كند[5].

هزار سال كنایه از عمر دائمی است، نه این كه دقیقا منظور هزار سال است: یعنی عدد تكثیر است نه تعداد. بعضی بیشترین عمر متداول عصر خود را می خواهد، بعضی عمر یك سال دیگر را می خواهد، بعضی آرزو دارد، چند ماه دیگر زنده باشد. بعضی یك شبانه روز و هر یك از اینها بر حسب همین مدتی كه آرزو می كند تلاش در معاش می كند، و بعضی دیگر آرزو نمی كنند، لحظه دیگر زنده باشند، گویا مرگ در مقابل چشمان آنهاست و اینها منتظر آن هستند. در روایتی است كه پیامبر از یكی از صحابه از حقیقت ایمان سوال كردند گفت «ما خطوت خطوه الا ظننت انی لا اتبعها اخری» قدم از قدم برنمی دارم، مگر این كه اعتقاد دارم نتوانم قدمی بعد از آن قدم بردارم[6].

یكی از بزرگان، هنگام نماز، به راست و چپ نظر می كرد و وقتی از او سوال می شود، این التفات به چپ و راست برای چیست؟ می گوید «انتظر ملك الموت من ای جهه یاتینی» من منتظر ملك الموت (مالك مرگ) هستم كه از چه جهتی می آید[7].

در این زمان اكثر مردم را درازی آرزوها به دام انداخته، به طوری كه افراد كم

[صفحه 342]

آرزو و كوتاه امل بسیار كم است تعجب است كه طول امل با طول عمر رابطه مستقیم پیدا كرده و هر چه پیرتر میشود آرزوهایش طولانی تر می شود، و بی جهت نبود كه رسول گرامی می فرمود: یشیب ابن آدم و تشب فیه خصلتان، الحرص و طول الامل» فرزند آدم پیر می شود و دو خصلت در او جوان می شود، حرص و بلندی آرزو[8].

و نیز فرمود: «حب الشیخ شاب فی طلب الدنیا و ان التقت ترقوتاه من الكبر الا الذین اتقوا و قلیل ما هم» حب و دوستی پیر در طلب دنیا جوان است گرچه دو استخوان دو طرف گردن او از فرط پیری به هم رسد، مگر تقوا پیشه كنندگان و آنها نیز اندكند[9].

به هوش آی كه در این مدت كوتاه عمر، جائی برای پرداختن به آرزوهای دور و دراز نیست غافل مباش كه به قول مولی دنیا سریع می گذرد، نه این كه می گذرد كه زمان را می گذرانیم، زمان چیزی جز مقدار حركت نیست، و حركتهای ما گذراننده زمان است.

یكی از بزرگان نوشته، روزی در بالین بیماری كه حدود نود سال از عمرش گذشته بود و دو روز بعد، از دنیا رفت، نشسته بودم، هنوز هوش و دركش را از دست نداده بود از وی پرسیدم، سالیان گذشته عمر خود را چگونه درك می كنید؟ او پلك های چشمش را روی هم گذاشت و فورا باز كرد و گفت: «چنین چیزی» و با «چنین سرعتی»[10].

پرداختن به آرزوهای دور و دراز قدرت تفكر صحیح را از انسان می گیرد، و انسان نمی فهمد كه دنیا زودگذر است، نمی خواهد در گذشت زمان تعمق كند، زیرا گذشت زمان عبارت است از بریدن تدریجی درخت عمر.

[صفحه 343]

در قطع نخل سركش باغ حیات ما
چون اره ی دو سر نفس اندر كشاكش است[11].


با توجه به كوتاهی دنیا و كوتاه كردن آرزوها و اعتقاد به این كه با هر نفسی از زندان دنیا و محبوس بودن در آن آزاد شده و به طرف پروردگار می رویم می توان از تاسف و وحشت درونی نسبت به سرعت دنیا و تمام شدن عمر كاست.


این نفس جانهای ما را همچنان
اندك اندك دزدد از حبس جهان


تا الیه یصعد اطیاب الكلم
صاعدا منا الی حیث علم[12].


ترتقی انفاسنا بالارتقاء
متحفا منا الی دار البقاء[13].


پارسی گویم، یعنی این كشش
زان طرف آید كه دارد او چشش[14].


اگر انسان چشم بصیرت باز كند و سرعت گذشتن عمر و نزدیك شدن مرگ را درك كند از آرزو بیزار می شود. مولی فرمودند: «لو رای العبد اجله و سرعته الیه ابغض الامل...» (اگر بنده مرگ و سرعت آن را به سوی خود ببیند، از آرزو ناراحت و بیزار می شود[15].

اگر مرگها ظاهر شوند، آرزوها همچون یخ در مقابل خورشید ذوب می شوند. مولی می فرمایند: «لو ظهرت الاجال افتضحت الامال، اگر اجلها ظاهر می شدند، زشتی و عیب و بی ثمر بودن آرزوها آشكار می گردید[16].

پس گول آرزوهای بلند را مخور كه چشمهای قلب تو را كور می كند (الامانی

[صفحه 344]

تعمی عیون البصائر)[17].

و مثل سرابی حقائق را به دروغ جلوه می دهد و از واقعیت دور می اندازد: (الامل كالسراب...)[18].

(الامل خادع غار ضار)[19] آرزو نیرنگ باز و ضرر زننده است.

هر كه در میدان آرزو دوید، با آمدن مرگ لغزید و به زمین خورد. (من جری فی میدان امله عثر باجله)[20] خداوند ما را از شرور نفس اماره و آرزوی دور و دراز دور گرداند انشاء الله تعالی.

[صفحه 345]


صفحه 341، 342، 343، 344، 345.








    1. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 36.
    2. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 36.
    3. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 36.
    4. جامع السادات، جلد 6، صفحه 35 -36.
    5. سوره ی بقره، آیه ی 96.
    6. جامع السادات، جلد 3، صفحه 37.
    7. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 37.
    8. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 37.
    9. جامع السعادات، جلد 3، صفحه 37.
    10. شرح نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، جلد 9، صفحه 278- 277.
    11. شرح نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، جلد 9، صفحه 279.
    12. تا نزد خداوند برود كلمات یا اعمال پاكیزه تا آنجا كه خدا می داند.
    13. نفس های ما بعنوان تحفه ای بسوی ابدیت ارتقاء پیدا می كند.
    14. شرح نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، جلد 9، صفحه 279.
    15. بحار، جلد 73، صفحه 95- 164- 166.
    16. بحار، جلد 78، صفحه 333.
    17. غررالحكم.
    18. غررالحكم.
    19. غررالحكم.
    20. بحار، جلد 73، صفحه 166 از علی (ع) (این چند حدیث را صاحب میزان الحكمه در جلد 1، صفحات 141 تا 143.